جویبار خشک سنگ به خاک خورده ای بر دیدگانم به برق آمد
پرندگان تشنه بر جویبار به خاک نشسته به سان اشک دیده چنان دیدم
انگشت در زیر چانه ی درختان بید در کنار رگ بی خون به خودستایی رحشه دیدم
ابری آمد از جنس پنبه ی احساسات آسمان به دیدار جویبار
شروع به هدیه و امانت جیب های پر به زمین خمیده
همه شادمان و خنده و صدای آواز دشت پر آب به زمین و آسمان دمید
سر در متفکر به راه خود انسان سست فکر قدم پیمود
021...
برچسب : نویسنده : chojat0211 بازدید : 180