سنم قد نمیدهد که صرفا از تجربیاتم بنویسم، اما باور دارم «سکوت» گاهی خودش «دروغ» محسوب میشود.
سکوتهایی که آدمها در برابر صادقانه گفتن تجربیاتشان میکنند تنها به کجروی کمتجربههایی همچون من میشود.
آدم اگر بتواند با صداقت از تجربههایش و دانستههایش و چیزهایی که در ذهنش میگذرد بنویسد، میتواند جلوی این کجرویها سدی بگذارد.
صادقانه از اشتباهاتش از موفقیتهایش بنویسد. که من این راه رفتم، اشتباه رفتم تو حواست باشد نروی. یا فلان کار را در فلان جا کردم، نتیجهاش برایم مطلوب بود.
این سکوتها تنها لجزار لیزی میسازد که باعث سقوط و لغزش خیلی از افراد میشود.
گاهی یک الگو را دنبال میکنیم، پیش خود میگوییم این تمام راههایی که قرار است من بروم را رفته و تجربه دارد. چه خوب است یادگرفتن از او. به شرطی که آن الگو ردپایی از خود به جا گذاشته باشد که به لطف اینترنت بتوان در هرجایی به آن دسترسی داشت.
وبلاگنویسی شاید جنبهای باشد برای مبارزه با این سکوت.
به نظرم در نوشتن باید فردیت مهم تر از جمعیت باشد. برای نوشتن باید به علایق کنونی حرمت قائل شد و باید دانست که آدمی، ثابت نیست و تغییر خواهد کرد. شاید چیزی که امروز به آن علاقه دارد چند روز دیگر برایش مضحک باشند.
دعا کردن فایده ندارد. باید تصمیم داشت. بنظرم در این راه تصمیم فردی مهمتر از تصمیم جمعی است. باید فرد فرد، دست از کمر و طلبکاری برداند و کاری کنند. چیزی بسازند تا علایق یا خواستههایشان را بهتر تعریف کنند و دنیا را در فاصله بین بعد از تولد و پیش از مرگشان کمی تغییر ایجاد کنند.
منظورم از تغییر، انقلاب نیست. تغییر هر چند کوچک.
داشتم درمورد سکوت میگفتم. با این سکوت، تنها به «گرام» نویسها مثل تلگرام و اینستاگرام اجازه بیشتری میدهیم تا زندگی سطحی را به خورد مردم بدهند.
برچسب : نویسنده : chojat0211 بازدید : 189