دو

ساخت وبلاگ
با خودم قدم زدم

دیشب در حیاط خانه روی سنگ های داغ، نشسته به نظاره آسمان نشستم

عجب آسمانی بود ، عجب هوایی

در سنگ ها به نمازخاکی پرداختم، خاکی شدم

ترس افکار خاکی شدن مرا به دیوارهای خیالی خیره کرد

اطرافم دیوارهای چهارگوشی از جنس آجر و سیمان مرا به زندانی محکوم کرد به نام آدمیت

نبودن بودن هایی که باید باشد مرا ژاله پژمرده کرد

دستانم زیر سرم در فکر توهایی از نبودن خودم ناله ی بوسیدن کرد

در سنگ ها به نماز خاکی پرداختم، خاکی شدم

021...
ما را در سایت 021 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chojat0211 بازدید : 238 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:15