خلوت

همین جا نشستم دنبال خودم. در فکر عمیقی وارد شدم. در دروازه وجودم نگهبانان متفرعات اجازه ورود به مرکز شهرم را نمی دهد.  تنها جایی که رشوه و پول وپارتی بازی جوابگوی ورود من به شهرم نیست. من خودم هستم و از خودم راضی هستم. راضیت در این نیست که مغرور باشی و فقط به خود برتری ختم بشود. راضی بودن از خود یعنی از بالا به خود نگریستن نه از پایین و افقی نگاه و قضاوت کردن بقیه. همیشه برای رفع تشنگی به سراغ آبی یا چیزی که محتوی آب باشه مورد نیاز می باشد برای زندگی کردن به آب انسانیت نیاز می باشد همانگونه که زنجیر زمانی زنجیره که حلقه ها همه متصل بهم باشد.  امیدوارم در زندگی زنجیر هم باشیم در انسانیتی که در آب و خاک خلاصه می شود. همیشه ضرباتی به تو وارد می شود که باید توسط حلقه های محکم متفرعات پرانتزهای بیرونی خنثی شود. خلوت نشیمنگاه درونت را با قیاس خراب نکن شاید فردا برای خلوت تو دیگر جایگاهی نباشد که بتوان بر آن نشست و به خود فکرکرد.

باز گلو درد شدید و سرفه دست از سرم بر نمیداره.

راضی هستم تنها بشم تا اینکه با کسایی باشم که دنبال رفع تنهایی و احساس محبت و نیاز حنسی یا فقط دنبال پول باشند.

میخام همیشه تنها باشم، چیزی که  تا الان خوب به جلو رفتم.

یادمان باشد کسی را قضاوت نکنیم بدون هیچ شناختی.

نه به انتظار کسی و نه کسی به انتظارت